 
معرفی فیلم گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) اثر اف. اسکات فیتزجرالد
فیلم گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) که بر پایه شاهکار ادبی اف. اسکات فیتزجرالد ساخته شده، مخاطبان را به دوران پرزرق و برق دهه ۱۹۲۰ آمریکا می برد و داستان عاشقانه ای را در دل جاه طلبی ها و رویاهای بربادرفته روایت می کند. این رمان که یکی از ستون های ادبیات آمریکا به شمار می رود، چندین بار مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته است، اما دو نسخه برجسته سال های ۲۰۱۳ و ۱۹۷۴، هر یک با سبک و نگاهی منحصربه فرد، تلاش کرده اند تا جادوی این اثر را به پرده سینما بکشانند و مخاطبان را با خود همراه سازند.
گتسبی بزرگ تنها یک رمان نیست؛ روایتی عمیق از رویای آمریکایی است که در زرق و برق و فریب دهه پر تب و تاب جاز غرق شده است. این داستان جاودانه، با شخصیت های پیچیده و مضامین همیشگی اش، همواره قلب سینماگران را تسخیر کرده و آن ها را به خلق آثاری دعوت کرده است که هر کدام، تفسیری نوین از این کلاسیک دوست داشتنی ارائه دهند. در این مقاله، به کاوش در دو اقتباس سینمایی مهم این اثر، یعنی نسخه های ۲۰۱۳ و ۱۹۷۴، می پردازیم؛ فیلم هایی که هر یک به شیوه خود، سعی در زنده کردن شکوه و تراژدی زندگی جی گتسبی داشته اند.
گتسبی بزرگ: رمان کلاسیک اف. اسکات فیتزجرالد
پیش از آنکه به تماشای تصاویر متحرک و رنگارنگ گتسبی بزرگ بر پرده سینما بنشینیم، ضروری است که با روح اصلی این داستان، یعنی رمان اف. اسکات فیتزجرالد، آشنا شویم. این کتاب که در سال ۱۹۲۵ منتشر شد، بیش از یک داستان عاشقانه، تصویری نقادانه و گاه تلخ از جامعه آمریکا در دوره پس از جنگ جهانی اول و پیش از رکود بزرگ اقتصادی است.
اف. اسکات فیتزجرالد و دوران جاز
اف. اسکات فیتزجرالد یکی از برجسته ترین نویسندگان عصر جاز (Jazz Age) بود؛ دورانی که پس از پایان جنگ جهانی اول در آمریکا آغاز شد و با شکوفایی اقتصادی، تغییرات فرهنگی رادیکال و مصرف گرایی لجام گسیخته همراه بود. فیتزجرالد خود در دل این دوران زندگی می کرد و با قلم سحرآمیز خود، زرق و برق، هیجان، اما در عین حال، پوچی و بی معنایی نهفته در پس این ظاهر فریبنده را به تصویر کشید.
او در آثارش، به ویژه در رمان گتسبی بزرگ، به بررسی ماهیت رویای آمریکایی پرداخت؛ رویایی که برای بسیاری به معنای رسیدن به ثروت و موفقیت بود، اما در نهایت، به تلخی و ناامیدی ختم می شد. فیتزجرالد با زندگی پرشور خود و همسرش زلدا، نمادی از این عصر بود، و همین تجربه زیستی به او امکان داد تا با عمق و صداقت، به روایتی بپردازد که تا به امروز نیز طنین انداز است.
خلاصه داستان رمان و مضامین اصلی
رمان گتسبی بزرگ از دیدگاه نیک کاراوی، یک جوان میانه رو از غرب میانه آمریکا روایت می شود که برای کار در وال استریت به نیویورک آمده و در همسایگی عمارت باشکوه جی گتسبی، میلیونر مرموز و خوش گذران، ساکن می شود. نیک به زودی به دنیای پر زرق و برق گتسبی و مهمانی های افسانه ای او کشیده می شود و در می یابد که ثروت بی کران گتسبی، تنها ابزاری برای رسیدن به یک هدف دیرینه است: بازگرداندن عشق گمشده اش، دیسی بیوکنن، دخترخاله نیک.
این داستان، نه تنها به عشق و دلدادگی، بلکه به مضامین عمیق تری همچون رویای آمریکایی و تعبیرات متناقض آن می پردازد. گتسبی، با وجود ثروت بی حساب، هرگز نمی تواند از گذشته خود فرار کند و به آن جایگاه اجتماعی که همیشه آرزویش را داشته، دست یابد. رمان به ثروت و طبقه اجتماعی، فساد ناشی از آن و مرزهای نامرئی بین ثروت قدیمی (Old Money) و ثروت نو (New Money) می پردازد. همچنین، موضوع زوال و از دست رفتن معصومیت، به ویژه در شخصیت دیسی، به وضوح دیده می شود؛ شخصیتی که بین عشق واقعی و امنیت مالی، گرفتار شده است.
چرا گتسبی بزرگ به یک رمان جاودانه تبدیل شد؟
گتسبی بزرگ به چندین دلیل به یک اثر جاودانه تبدیل شده است. یکی از آن ها، عمق روانشناختی شخصیت ها و توانایی فیتزجرالد در به تصویر کشیدن تناقضات درونی آن هاست. او نه تنها قهرمانان و ضدقهرمانان، بلکه انسان هایی با تمام پیچیدگی ها و ضعف هایشان را خلق کرده است. سبک نوشتاری فیتزجرالد، با نثر شاعرانه و توصیفات غنی اش، خواننده را به دل فضای دهه جاز می برد و حسی از نوستالژی و اندوه را برمی انگیزد.
مضامین رمان، مانند جستجو برای معنا در جهانی مادی گرا، رویای دست نیافتنی، و شکست آرمان ها، از زمان خود فراتر رفته و به مسائل جهانی و همیشگی بشر تبدیل شده اند. گتسبی بزرگ آینه ای است که بازتاب دهنده آرزوها و ناامیدی های انسانی در هر عصر و زمانی است، و همین ویژگی است که آن را به اثری ماندگار و الهام بخش برای نسل های متمادی تبدیل کرده است.
گتسبی بزرگ (2013): شکوه بصری باز لورمن
در سال ۲۰۱۳، باز لورمن، کارگردان استرالیایی که به دلیل سبک بصری خاص و روایت های پرشور خود شناخته شده است، اقتباسی متفاوت از گتسبی بزرگ را به پرده سینما آورد. این فیلم، با بهره گیری از فناوری های نوین و نگاهی مدرن به دوران جاز، تلاشی بود برای زنده کردن رمان گتسبی بزرگ برای نسل جدیدی از مخاطبان.
اطلاعات کلی و تیم سازنده فیلم 2013
باز لورمن: کارگردانی با سبک خاص
باز لورمن کارگردانی است که از طریق آثارش مانند «مولن روژ!» و «رومئو + ژولیت» شهرت یافته و به خاطر استفاده جسورانه از رنگ، موسیقی مدرن، تدوین سریع و طراحی صحنه های مجلل و پر زرق و برق شناخته می شود. او در فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳ نیز این سبک را به اوج خود رساند و اثری خلق کرد که همزمان خیره کننده و بحث برانگیز بود. رویکرد او بر ایجاد یک تجربه بصری غرق کننده متمرکز بود که با ریتم تند و موسیقی متن غیرمتعارف، مخاطب را به درون دنیای پرشور و پرآشوب گتسبی می کشاند.
بازیگران اصلی و درخشش آن ها
انتخاب بازیگران برای گتسبی بزرگ ۲۰۱۳ از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و لورمن مجموعه ای از ستارگان را برای این نقش ها گرد هم آورد:
- لئوناردو دی کاپریو در نقش جی گتسبی: دی کاپریو با بازی درخشان خود، گتسبی را نه تنها به عنوان یک میلیونر مرموز و خوش گذران، بلکه به عنوان مردی تنها و رمانتیک که درگیر رویای دست نیافتنی عشق گذشته اش است، به تصویر کشید. نگاه های پر از امید و در عین حال حسرت بار او، به عمق شخصیت گتسبی افزود.
- توبی مگوایر در نقش نیک کاراوی: مگوایر با چهره ای معصوم و لحنی آرام، نقش راوی داستان را ایفا کرد و به عنوان چشم و گوش مخاطب در دنیای پر زرق و برق گتسبی عمل نمود. او به خوبی توانست حس بیگانگی و در عین حال شیفتگی نیک را نسبت به گتسبی و سبک زندگی او منتقل کند.
- کری مولیگان در نقش دیسی بیوکنن: مولیگان توانست ظرافت، آسیب پذیری و در عین حال خودخواهی پنهان دیسی را به نمایش بگذارد. او تصویری از دختری خلق کرد که بین عشق گذشته و امنیت زمان حال گرفتار شده است.
- جوئل اجرتون در نقش تام بیوکنن: اجرتون به خوبی توانست غرور، خشونت پنهان و تعصب تام را به تصویر بکشد و به او شخصیتی قدرتمند و تهدیدآمیز ببخشد.
علاوه بر این بازیگران اصلی، هنرمندانی چون آیلا فیشر در نقش میرتل ویلسون و الیزابت دبیکی در نقش جوردن بیکر نیز به جذابیت های فیلم افزودند.
جزئیات تولید: تاریخ اکران، ژانر و بودجه
فیلم گتسبی بزرگ (۲۰۱۳) در تاریخ ۱۰ می ۲۰۱۳ در سینماها اکران شد. این اثر در ژانر درام عاشقانه قرار می گیرد و با بودجه ای حدود ۱۰۵ میلیون دلار تولید شد. فیلمبرداری عمدتاً در استرالیا انجام گرفت، اما فضای داستان به طور کامل، حال و هوای نیویورک دهه ۱۹۲۰ را بازسازی می کرد.
روایت داستانی گتسبی بزرگ 2013 (هشدار اسپویل)
داستان فیلم گتسبی بزرگ از دیدگاه نیک کاراوی (توبی مگوایر) آغاز می شود که در یک آسایشگاه روانی در حال درمان است. پزشک او را تشویق می کند تا خاطرات خود را بنویسد و نیک شروع به روایت تابستان ۱۹۲۲ و آشنایی اش با جی گتسبی می کند. نیک برای کار در وال استریت به وست اِگ (West Egg) در لانگ آیلند نقل مکان می کند، جایی که عمارت کوچک او در کنار قصر باشکوه و اسرارآمیز جی گتسبی (لئوناردو دی کاپریو) قرار دارد. گتسبی، میلیونری خوش نام اما مرموز، هر آخر هفته مهمانی های پر زرق و برقی برگزار می کند که تمام نیویورک را به خود جذب می کند.
نیک با دخترعمویش، دیسی بیوکنن (کری مولیگان)، و همسر ثروتمند و مغرورش، تام بیوکنن (جوئل اجرتون)، که در اِگ شرقی (East Egg) در آن سوی خلیج زندگی می کنند، دیدار می کند. نیک در این دیدار متوجه می شود که تام معشوقه ای به نام میرتل ویلسون (آیلا فیشر) دارد. شبی، نیک گتسبی را می بیند که در کنار اسکله ایستاده و به نور سبزی در آن سوی خلیج، یعنی خانه دیسی، خیره شده است.
نیک دعوتنامه ای از گتسبی دریافت می کند و به یکی از مهمانی های او می رود. او در آنجا با گتسبی آشنا می شود و به زودی به رازهای این مرد مرموز پی می برد. جوردن بیکر (الیزابت دبیکی)، دوست دیسی و گلف باز حرفه ای، برای نیک فاش می کند که گتسبی پنج سال پیش، پیش از جنگ، عاشق دیسی بوده است. گتسبی از نیک می خواهد تا دیسی را برای چای به خانه اش دعوت کند تا او بتواند پس از سال ها دیسی را ملاقات کند.
دیدار مجدد گتسبی و دیسی، عاشقانه ای آتشین را از سر می گیرد. گتسبی سعی می کند گذشته را به همان شکلی که در رویاهایش پرورانده بود، زنده کند و از دیسی می خواهد که به تام بگوید هرگز او را دوست نداشته است. در اوج یک روز گرم تابستانی، گروه به شهر می روند و در هتل پلازا، تنش بین گتسبی و تام به اوج می رسد. گتسبی فاش می کند که دیسی هرگز تام را دوست نداشته است، اما دیسی نمی تواند این حرف را بر زبان آورد و اعتراف می کند که زمانی تام را دوست داشته. تام نیز گذشته گتسبی را افشا می کند و او را به قاچاق الکل و فعالیت های غیرقانونی متهم می کند.
دیسی که آشفته و در هم شکسته است، با ماشین گتسبی به همراه او به خانه بازمی گردد. در راه بازگشت، در دره خاکستر، میرتل ویلسون که از معشوقه بودن تام به خشم آمده، به خیابان می دود و به طور تصادفی با ماشین گتسبی که دیسی پشت فرمان آن است، تصادف می کند و می میرد. تام که بعدها به صحنه می رسد و می داند ماشین متعلق به گتسبی است، جورج ویلسون، همسر میرتل، را تحریک می کند که گتسبی مسئول مرگ میرتل است.
نیک می فهمد که دیسی پشت فرمان بوده، اما گتسبی برای محافظت از او، مسئولیت را بر عهده می گیرد. روز بعد، در حالی که گتسبی در استخرش منتظر تماس دیسی است، توسط جورج ویلسون که به دنبال انتقام است، به ضرب گلوله کشته می شود. جورج نیز سپس خودکشی می کند. تنها نیک و پدر گتسبی در مراسم تشییع جنازه او شرکت می کنند، زیرا دیسی و تام بدون هیچ اثری از خود، نیویورک را ترک کرده اند. نیک که از این بی تفاوتی و فساد به ستوه آمده، از شهر دل کنده و به غرب میانه بازمی گردد و شروع به نوشتن خاطرات خود می کند، خاطراتی که نام گتسبی بزرگ را بر خود می گیرد.
خلق و خوهای هنری و جزئیات تولید
از کارگردانی تا فیلمنامه: نگاهی نو به رمان
باز لورمن در فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳ با رویکردی جسورانه، سعی در بازتفسیر رمان گتسبی بزرگ داشت. او به جای وفاداری خطی به جزئیات، بر القای حس و حال دوران جاز و رویاهای گتسبی تمرکز کرد. فیلمنامه، با وجود وفاداری به دیالوگ های اصلی رمان، ساختاری پویا و گاه غیرخطی داشت که از طریق روایت نیک کاراوی در آسایشگاه و نوشتن کتابش، پی گرفته می شد. این انتخاب کارگردانی، به لورمن اجازه داد تا با استفاده از جلوه های بصری خیره کننده و موسیقی مدرن، فضای ذهنی نیک و رویاهای بزرگ گتسبی را به شکلی متفاوت به تصویر بکشد. برخی منتقدان این رویکرد را ستودند و آن را تفسیری تازه از رمان دانستند، در حالی که برخی دیگر معتقد بودند که این شکوه بصری، از عمق عاطفی و پیام اصلی رمان کاسته است.
طراحی صحنه و دکوراسیون: عمارت های رؤیایی دهه 20
یکی از برجسته ترین جنبه های فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳، طراحی صحنه و دکوراسیون باشکوه آن بود. کاترین مارتین، همسر باز لورمن، که مسئول طراحی تولید و لباس بود، توانست فضایی رؤیایی از دهه ۱۹۲۰ را خلق کند. عمارت گتسبی، با تزیینات آرت دکو و طلاکاری های پر زرق و برق، به نمادی از جاه طلبی های بی پایان گتسبی و در عین حال، تنهایی او تبدیل شد. هر جزئی از عمارت، از استخر وسیع گرفته تا اتاق های مجلل، با دقت فراوان طراحی شده بود تا حس عظمت و افراط گرایی آن دوره را منتقل کند. این طراحی ها به قدری با شکوه بودند که بیننده را به تماشای دقیق آن ها دعوت می کردند و حس غوطه وری در دوران جاز را به او می دادند. مکان های فیلمبرداری عمدتاً در استرالیا بود، اما با طراحی های دقیق، توانستند نیویورک دهه بیست را به خوبی بازسازی کنند.
فشن و طراحی لباس: بازتابی از دوران جاز
طراحی لباس فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳ نیز به همان اندازه طراحی صحنه، خیره کننده و دقیق بود. کاترین مارتین با همکاری برندهای لوکس و معتبری چون پرادا، میومیو، بروکس برادرز و تیفانی اند کو، لباس هایی خلق کرد که نه تنها زیبایی شناسی دهه ۱۹۲۰ را منعکس می کردند، بلکه به شخصیت پردازی کاراکترها نیز عمق می بخشیدند. لباس های پر زرق و برق دیسی و جوردن، با تزئینات ظریف و پارچه های گران قیمت، نمادی از ثروت و جایگاه اجتماعی آن ها بود، در حالی که کت و شلوارهای شیک و دست دوز گتسبی، او را به عنوان یک جنتلمن مدرن و کاریزماتیک معرفی می کرد. البته برخی مورخان لباس نقدهایی نیز به این طراحی ها وارد کردند و معتقد بودند که این لباس ها بیش از حد مدرن شده اند و کاملاً به مد آن دوران وفادار نیستند، اما هدف لورمن و مارتین، بازآفرینی خلاقانه و جذاب دهه ۱۹۲۰ برای مخاطب امروزی بود.
طراحی لباس گتسبی بزرگ ۲۰۱۳، با همکاری برندهای لوکس جهانی، نه تنها به زیبایی بصری فیلم افزود، بلکه به نمادی از فشن و سبک زندگی اشرافی دهه ۱۹۲۰ تبدیل شد، هرچند با رگه هایی از نگاه مدرن.
موسیقی متن: تلفیق نو و کهن
یکی از بحث برانگیزترین و در عین حال خلاقانه ترین جنبه های فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳، موسیقی متن آن بود. باز لورمن با همکاری جی-زی (Jay-Z) و جیمز ساموئل (بولیتز)، مجموعه ای از آهنگ های مدرن هیپ هاپ، پاپ و الکترونیک را با قطعات کلاسیک و جاز دهه ۱۹۲۰ ترکیب کرد. این آمیزش نامتعارف، برای بسیاری از منتقدان و مخاطبان، شگفت انگیز بود. آهنگ هایی از هنرمندانی چون لانا دل ری (Young and Beautiful)، فلورنس + د مشین (Over the Love) و حتی کاور آهنگ های قدیمی با اجرای مدرن، به فیلم حال و هوایی تازه و انرژی بخش دادند. این موسیقی، به جای آنکه صرفاً پس زمینه ای برای داستان باشد، خود به یک شخصیت مستقل در فیلم تبدیل شد و به برجسته کردن مضامین مرکزی فیلم، به ویژه تقابل سنت و مدرنیته و رویای آمریکایی، کمک کرد.
بازخوردها، جوایز و موفقیت جهانی
واکنش منتقدان و مخاطبان
فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳ پس از اکران، با واکنش های متفاوتی از سوی منتقدان روبرو شد. برخی منتقدان، سبک بصری خیره کننده، کارگردانی پرشور باز لورمن و بازی قدرتمند لئوناردو دی کاپریو را ستودند. آن ها فیلم را اثری جسورانه و پرانرژی دانستند که توانسته است روح پر زرق و برق و آشفته دهه جاز را به خوبی به تصویر بکشد. اما در مقابل، برخی دیگر از منتقدان، فیلم را به دلیل افراط در جلوه های بصری و موسیقی مدرن، متهم به از دست دادن عمق عاطفی و پیام اصلی رمان فیتزجرالد کردند. آن ها معتقد بودند که فیلم بیش از حد بر ظاهر تمرکز کرده و نتوانسته است به درستی به تراژدی پنهان در داستان گتسبی بپردازد. با این حال، واکنش مخاطبان به طور کلی مثبت تر بود و بسیاری از تماشاگران از تجربه بصری و شنیداری بی نظیر فیلم لذت بردند. حتی نوه فیتزجرالد نیز از فیلم تمجید کرد و اظهار داشت که پدربزرگش به این اقتباس افتخار می کرد.
سودآوری و فروش گیشه
با وجود نقدهای متفاوت، فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳ در گیشه به موفقیت چشمگیری دست یافت. این فیلم که با بودجه ای حدود ۱۰۵ میلیون دلار ساخته شده بود، توانست در سراسر جهان بیش از ۳۵۳ میلیون دلار فروش داشته باشد. این رقم، گتسبی بزرگ را به پرفروش ترین فیلم در کارنامه باز لورمن تبدیل کرد و نشان داد که ترکیب یک داستان کلاسیک با یک رویکرد بصری مدرن و پرشور، می تواند در جذب مخاطبان گسترده موفق باشد.
جوایز اسکار و افتخارات دیگر
فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳ در زمینه فنی و هنری نیز مورد تحسین قرار گرفت و جوایز متعددی را از آن خود کرد. این فیلم توانست دو جایزه اسکار را در هشتاد و ششمین دوره جوایز آکادمی دریافت کند:
- جایزه اسکار بهترین طراحی صحنه (برای کاترین مارتین و بورلی دان)
- جایزه اسکار بهترین طراحی لباس (برای کاترین مارتین)
علاوه بر اسکار، فیلم نامزدی ها و جوایز دیگری را نیز در جشنواره های معتبر از جمله جوایز بفتا (۳ جایزه برای طراحی صحنه، طراحی لباس و بهترین گریم و آرایش) و گلدن گلوب (نامزدی برای بهترین بازیگر مرد درام برای لئوناردو دی کاپریو) به دست آورد، که همگی نشان از کیفیت بالای تولید و جنبه های هنری فیلم داشتند.
گتسبی بزرگ (1974): اقتباسی کلاسیک با بازی رابرت ردفورد
سال ها پیش از آنکه باز لورمن با سبک بصری منحصربه فرد خود به سراغ رمان گتسبی بزرگ برود، جک کلیتون در سال ۱۹۷۴، اقتباسی کلاسیک تر و وفادارتر از این شاهکار ادبی را به پرده سینما آورد. این نسخه، با حضور ستارگانی چون رابرت ردفورد و میا فارو، تلاشی بود برای بازآفرینی حال و هوای دهه ۱۹۲۰ با نگاهی سنتی تر به رمان.
اطلاعات کلی و تیم سازنده فیلم 1974
کارگردان و بازیگران کلیدی
فیلم گتسبی بزرگ ۱۹۷۴ توسط جک کلیتون کارگردانی شد. کلیتون که به خاطر ساخت فیلم هایی با تم روانشناختی و فضایی سنگین تر شناخته می شد، رویکردی متفاوت از لورمن در پیش گرفت. او تلاش کرد تا با وفاداری به متن اصلی و پرهیز از زرق و برق بیش از حد، به عمق درام و تراژدی داستان بپردازد.
تیم بازیگری این نسخه نیز شامل نام های بزرگی بود که هر یک به شکلی ماندگار، به شخصیت های فیتزجرالد جان بخشیدند:
- رابرت ردفورد در نقش جی گتسبی: ردفورد با چهره ای کاریزماتیک و مرموز، تصویری از گتسبی ارائه داد که با آن رویای آمریکایی دست نیافتنی، آمیخته شده بود. او توانست حس تنهایی و امیدواری بی پایان گتسبی را به خوبی منتقل کند.
- میا فارو در نقش دیسی بیوکنن: فارو با ظاهری شکننده و صدایی آرام، توانست شکنندگی و در عین حال خودخواهی دیسی را به نمایش بگذارد. او تصویری از دیسی را ارائه داد که هم دوست داشتنی بود و هم در نهایت، ناامیدکننده.
- سم واترستون در نقش نیک کاراوی: واترستون به عنوان راوی و شاهد اصلی وقایع، حضوری قوی و تأثیرگذار داشت.
- بروس درن در نقش تام بیوکنن: درن به خوبی توانست خشونت پنهان و تکبر طبقاتی تام را به نمایش بگذارد.
تاریخ اکران، ژانر و بودجه
این فیلم گتسبی بزرگ در تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۷۴ اکران شد. ژانر آن درام عاشقانه تاریخی بود و با بودجه ای حدود ۷ میلیون دلار تولید شد. این فیلم نیز مانند رمان، در نیویورک و لانگ آیلند دهه ۱۹۲۰ روایت می شد، اما با رویکردی که بیشتر بر جزئیات و فضای آن دوران تأکید داشت.
خلاصه داستان فیلم 1974 (با هشدار اسپویل)
در فیلم گتسبی بزرگ ۱۹۷۴، داستان از دید نیک کاراوی (سم واترستون) روایت می شود که به تازگی به وست اِگ نقل مکان کرده و در همسایگی عمارت باشکوه جی گتسبی (رابرت ردفورد) اقامت می گزیند. نیک به دیدار دخترعمویش، دیسی بیوکنن (میا فارو)، و شوهر ثروتمندش، تام بیوکنن (بروس درن)، می رود و در آنجا با جوردن بیکر (لوئیس چایلز) آشنا می شود. نیک به زودی متوجه می شود که تام معشوقه ای به نام میرتل ویلسون (کارن بلک) دارد.
گتسبی مهمانی های عظیمی برگزار می کند به این امید که دیسی در یکی از آن ها حضور یابد. او از نیک می خواهد تا دیسی را برای چای به خانه اش دعوت کند تا بتواند دوباره با عشق قدیمی اش دیدار کند. پس از این دیدار، رابطه ای عاشقانه بین گتسبی و دیسی شکل می گیرد. گتسبی به نیک اعتراف می کند که چگونه از فقر به ثروت رسیده و چگونه رویای زندگی با دیسی، محرک اصلی تمام تلاش های او بوده است. او می خواهد که دیسی به تام بگوید هرگز او را دوست نداشته است.
تنش ها به اوج خود می رسد و در یک روز گرم، گتسبی، دیسی، نیک، جوردن و تام به شهر می روند. در هتل پلازا، تام از رابطه گتسبی و دیسی مطلع می شود و بین او و گتسبی درگیری لفظی شدیدی رخ می دهد. گتسبی می خواهد که دیسی عشقش را به او اعلام کند، اما دیسی دچار تردید می شود و نمی تواند به طور کامل از تام دست بکشد. تام نیز با افشای گذشته غیرقانونی گتسبی، او را تحقیر می کند.
دیسی و گتسبی با ماشین گتسبی از پلازا خارج می شوند. در دره خاکستر، میرتل ویلسون که از همسرش ناراحت است، ناگهان به خیابان می دود و با ماشین گتسبی تصادف می کند. دیسی که پشت فرمان است، میرتل را می کشد. گتسبی برای محافظت از دیسی، مسئولیت تصادف را بر عهده می گیرد. تام، که بعدها به صحنه می رسد، به جورج ویلسون، همسر میرتل، می گوید که ماشین متعلق به گتسبی است و او را تحریک می کند که به دنبال انتقام باشد.
روز بعد، جورج ویلسون به عمارت گتسبی می رود و او را در استخر می کشد و سپس خودکشی می کند. نیک تنها کسی است که وفادارانه در کنار گتسبی می ماند و مراسم تشییع جنازه او را برگزار می کند، در حالی که دیسی و تام بدون هیچ اثری، نیویورک را ترک کرده اند. نیک با سرخوردگی و انزجار از پوچی و فساد دنیای ثروتمندان، به غرب میانه بازمی گردد و در نهایت، داستان گتسبی بزرگ را می نویسد تا یاد و رویای دست نیافتنی گتسبی را زنده نگه دارد.
فرآیند تولید و چالش ها
فیلمنامه فرانسیس فورد کاپولا و سرنوشت آن
یکی از نکات جالب درباره فیلم گتسبی بزرگ ۱۹۷۴، مشارکت فرانسیس فورد کاپولا، کارگردان شهیر «پدرخوانده»، در نگارش فیلمنامه آن بود. کاپولا پیش از کارگردانی «پدرخوانده»، این فیلمنامه را نوشت و تلاش کرد تا با وفاداری کامل به روح و دیالوگ های رمان، اثری عمیق و پرمحتوا خلق کند. اما او بعدها از نتیجه نهایی کار ابراز نارضایتی کرد و معتقد بود که کارگردان، جک کلیتون، بسیاری از ظرافت ها و جزئیات مورد نظر او را در زمان فیلمبرداری نادیده گرفته است. کاپولا بیان کرد که فیلمنامه او به گونه ای طراحی شده بود که به عمق روابط و مضامین رمان بپردازد، اما در نهایت، فیلم بیشتر بر ظاهر و وفاداری بصری به دوران تمرکز کرد تا بر روح داستان.
انتخاب بازیگران و حواشی
فرآیند انتخاب بازیگران برای این نسخه از گتسبی بزرگ نیز با چالش ها و حواشی خاص خود همراه بود. در ابتدا، تهیه کننده رابرت ایوانز قصد داشت همسرش، علی مک گرا، را در نقش دیسی و وارن بیتی را در نقش گتسبی قرار دهد، اما این اتفاق نیفتاد. برای نقش گتسبی، نام هایی چون جک نیکلسون و حتی مارلون براندو نیز مطرح شدند، اما در نهایت رابرت ردفورد، که در آن زمان ستاره ای در حال صعود بود، توانست این نقش را به دست آورد. ردفورد خود به شدت علاقه مند به ایفای نقش گتسبی بود. برای نقش دیسی نیز، پس از کنار رفتن علی مک گرا، بازیگران زن متعددی در نظر گرفته شدند تا اینکه میا فارو، با حمایت جرج کیوکر (پدرخوانده اش که اقتباس صحنه ای ۱۹۲۶ رمان را کارگردانی کرده بود)، این نقش را از آن خود کرد. این انتخاب ها، به دلیل کاریزمای بالای بازیگران، در نهایت به موفقیت فیلم کمک شایانی کرد.
طراحی صحنه و لباس: وفاداری به دوران
در مقایسه با نسخه ۲۰۱۳، فیلم گتسبی بزرگ ۱۹۷۴ رویکردی وفادارانه تر به طراحی صحنه و لباس دوران جاز داشت. طراحان صحنه و لباس تلاش کردند تا با استفاده از سبک های واقعی دهه ۱۹۲۰ و پرهیز از مدرن سازی بیش از حد، فضایی اصیل و تاریخی خلق کنند. لباس های طراحی شده توسط تئونی وی. آلدرج، به خوبی فشن آن دوره را بازتاب می داد و به همین دلیل نیز مورد تحسین قرار گرفت. این وفاداری به جزئیات، باعث شد تا بیننده حس کند که به واقع در دل نیویورک دهه ۱۹۲۰ قرار گرفته است. عمارت های باشکوه لانگ آیلند، مانند رزکلیف و ماربل هاوس در نیوپورت، برای فیلمبرداری استفاده شدند که به اصالت بصری فیلم افزود.
بازخوردها و افتخارات
نقد منتقدان و واکنش دختر فیتزجرالد
فیلم گتسبی بزرگ ۱۹۷۴ نیز مانند نسخه ۲۰۱۳، با واکنش های متفاوتی از سوی منتقدان روبرو شد. بسیاری فیلم را به دلیل وفاداری به رمان و انتخاب بازیگران برجسته تحسین کردند. بازی رابرت ردفورد و میا فارو نیز به طور کلی مورد توجه قرار گرفت. اما برخی منتقدان، فیلم را به دلیل فقدان عمق عاطفی و ریتم کند، مورد انتقاد قرار دادند و معتقد بودند که نتوانسته است به طور کامل روح و شور رمان را به تصویر بکشد. حتی فرانسس اسکوتی فیتزجرالد، دختر اف. اسکات فیتزجرالد، با اینکه از ظاهر بازیگران تمجید کرد، اما عملکرد میا فارو در نقش دیسی را به دلیل عدم توانایی در انتقال ماهیت عمیقاً جنوبی شخصیت، مورد نقد قرار داد.
منتقدان فیلم گتسبی بزرگ ۱۹۷۴ را وفادارانه اما گاهی بی روح توصیف کردند؛ وفادار به متن، اما فاقد همان شور و التهاب پنهان در کلمات فیتزجرالد.
جوایز اسکار و گلدن گلوب
با وجود نقدهای متفاوت، فیلم گتسبی بزرگ ۱۹۷۴ در بخش های فنی و هنری درخشان عمل کرد و جوایز مهمی را از آن خود ساخت. این فیلم توانست دو جایزه اسکار را به دست آورد:
- جایزه اسکار بهترین طراحی لباس (برای تئونی وی. آلدرج)
- جایزه اسکار بهترین موسیقی اقتباسی (برای نلسون ریدل)
همچنین، این فیلم سه جایزه بفتا برای بهترین طراحی هنری، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی لباس، و نیز یک جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن (کارن بلک) را دریافت کرد. این جوایز نشان از کیفیت بالای تولید، زیبایی شناسی بصری و موسیقی متن فیلم داشتند.
رقص آینه ها: مقایسه اقتباس های سینمایی گتسبی بزرگ
مقایسه دو نسخه برجسته فیلم گتسبی بزرگ، یعنی فیلم های ۲۰۱۳ باز لورمن و ۱۹۷۴ جک کلیتون، مانند نگاه کردن به یک الماس از دو زاویه متفاوت است. هر دو فیلم تلاش کرده اند تا درخشش و تراژدی رمان گتسبی بزرگ را به نمایش بگذارند، اما با رویکردها و سبک های کاملاً متضاد.
تفاوت های کلیدی در سبک کارگردانی و رویکرد
تفاوت اصلی این دو فیلم در سبک کارگردانی آن ها نهفته است. باز لورمن در نسخه ۲۰۱۳، با رویکردی مدرن و پر زرق و برق، بر جنبه های بصری، انرژی و سرعت تأکید کرد. او از تدوین سریع، موسیقی متن معاصر و جلوه های ویژه فراوان برای خلق یک تجربه سینمایی غوطه ورکننده استفاده کرد که احساس مهمانی های پرشور گتسبی را به مخاطب منتقل می نمود. هدف او بازآفرینی حال و هوای دهه ۱۹۲۰ برای مخاطب قرن بیست و یکم بود.
در مقابل، جک کلیتون در نسخه ۱۹۷۴، رویکردی کلاسیک و متین را در پیش گرفت. فیلم او وفادارتر به متن رمان بود، با ریتمی آرام تر، تأکید بر دیالوگ ها و فضایی که به دقت دوران را بازسازی می کرد. کلیتون بیشتر به دنبال کاوش در لایه های روانشناختی شخصیت ها و تراژدی پنهان داستان بود تا شکوه بیرونی آن. فیلم او تلاشی بود برای ارائه یک تفسیر دقیق و احترام آمیز از رمان، بدون دخالت عناصر مدرن و پر زرق و برق.
مقایسه هنرنمایی بازیگران
انتخاب بازیگران در هر دو فیلم نیز بر اساس سبک کارگردانی متفاوت آن ها صورت گرفته بود.
- جی گتسبی: لئوناردو دی کاپریو در برابر رابرت ردفورد
- دی کاپریو (۲۰۱۳): گتسبی دی کاپریو پرانرژی، رؤیایی و گاهی کودکانه بود. او توانست جنون عشق و امید بی پایان گتسبی را به شکلی برجسته به نمایش بگذارد، اما برخی معتقد بودند که این شور و حرارت، از عمق و تنهایی گتسبی می کاهد.
- ردفورد (۱۹۷۴): گتسبی ردفورد، مرموز، خونسرد و باوقار بود. او تصویری کلاسیک تر از یک میلیونر تنها و عاشق پیشه ارائه داد که بار سنگین گذشته را بر دوش می کشید. گتسبی ردفورد کمتر ابراز احساسات می کرد، اما سنگینی نگاه هایش گویای همه چیز بود.
 
- دیسی بیوکنن: کری مولیگان در برابر میا فارو
- مولیگان (۲۰۱۳): دیسی مولیگان آسیب پذیر، شکننده و در عین حال خودخواه بود. او توانست تردید و کشمکش درونی دیسی را برای انتخاب بین عشق و امنیت به خوبی منتقل کند.
- فارو (۱۹۷۴): دیسی فارو نیز با صدای آرام و چهره معصوم، تصویری از دیسی را ارائه داد که هم اغواگر بود و هم در نهایت، ناامیدکننده و بی رحم.
 
هر دو بازیگر نقش نیک کاراوی نیز، توبی مگوایر و سم واترستون، به خوبی توانستند نقش راوی خاموش و شاهد بیگانه ای را ایفا کنند که در این دنیای پرآشوب قدم می گذارد و آن را به تماشا می نشیند.
میزان وفاداری به رمان در مقابل تفسیر هنری
این بخش، نقطه اصلی بحث و جدل بین منتقدان و مخاطبان هر دو فیلم است:
- وفاداری نسخه ۱۹۷۴: فیلم گتسبی بزرگ جک کلیتون به دلیل وفاداری زیادش به متن اصلی، دیالوگ ها و ساختار رمان مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم سعی کرد تا با کمترین دخل و تصرف، فضای ادبی رمان را بازسازی کند. این رویکرد برای برخی، لذت بخش و برای برخی دیگر، کمی خسته کننده به نظر می رسید، چرا که احساس می کردند فیلم فاقد پویایی و شور سینمایی است.
- تفسیر هنری نسخه ۲۰۱۳: باز لورمن با نسخه ۲۰۱۳، بیشتر به سمت یک تفسیر هنری رفت. او با استفاده از عناصر بصری و شنیداری مدرن، نه تنها رمان را بازتولید کرد، بلکه آن را به گونه ای جدید تفسیر کرد. لورمن معتقد بود که برای زنده کردن رمان گتسبی بزرگ برای مخاطب امروز، باید آن را با زبانی جدید روایت کرد. این رویکرد، در حالی که جذابیت بصری بی نظیری داشت، برای برخی از طرفداران رمان، دور شدن از روح اصلی و پیام های عمیق فیتزجرالد تلقی شد.
به طور کلی، می توان گفت نسخه ۱۹۷۴ بیشتر به دنبال وفاداری به کلمات بود، در حالی که نسخه ۲۰۱۳ تلاش کرد تا روح کلی و هیجان دوران را با ابزارهای مدرن سینما بازآفرینی کند. هر دو فیلم، نقاط قوت و ضعف خود را دارند و انتخاب بین آن ها، بیشتر به سلیقه شخصی و انتظارات مخاطب از یک اقتباس سینمایی بستگی دارد.
تاثیرات فرهنگی و بازتاب های هر اقتباس
هر دو اقتباس سینمایی گتسبی بزرگ تاثیرات فرهنگی خاص خود را داشته اند. فیلم گتسبی بزرگ ۱۹۷۴ به دلیل وفاداری اش به رمان و بازی رابرت ردفورد، به عنوان یک نسخه کلاسیک و مرجع برای بسیاری از دوستداران ادبیات شناخته می شود. این فیلم، تصویری نسبتاً سنتی و نوستالژیک از دهه جاز را در اذهان ثبت کرد.
در مقابل، فیلم گتسبی بزرگ ۲۰۱۳، با جسارت و نوآوری هایش، توانست رمان گتسبی بزرگ را دوباره بر سر زبان ها بیندازد و آن را به نسلی جدید از مخاطبان معرفی کند. موسیقی متن خاص، طراحی لباس و صحنه پر زرق و برق آن، بر فشن و سلیقه بصری زمان خود تاثیر گذاشت و بازتاب گسترده ای در رسانه ها و بحث های فرهنگی پیدا کرد. این فیلم توانست نشان دهد که چگونه یک اثر کلاسیک، با رویکردی متفاوت، می تواند همچنان مرتبط و جذاب باقی بماند و به گفتگوی بین نسلی درباره رویای آمریکایی دامن بزند.
سایر اقتباس ها: نگاهی گذرا به نسخه های کمتر شناخته شده
رمان گتسبی بزرگ، به دلیل محبوبیت و عمق داستانش، علاوه بر دو نسخه برجسته ۲۰۱۳ و ۱۹۷۴، چندین بار دیگر نیز مورد اقتباس قرار گرفته است. نخستین اقتباس سینمایی گتسبی بزرگ در سال ۱۹۲۶، تنها یک سال پس از انتشار رمان، به صورت یک فیلم صامت ساخته شد که متأسفانه امروزه بخش زیادی از آن از بین رفته است. پس از آن، در سال ۱۹۴۹ نیز نسخه ای دیگر با بازی آلن لد در نقش گتسبی تولید شد که نتوانست موفقیت چندانی کسب کند.
علاوه بر این فیلم های سینمایی، گتسبی بزرگ در قالب فیلم های تلویزیونی، سریال های کوچک و حتی اپرا نیز به صحنه رفته است. هر یک از این اقتباس ها، با وجود تلاش برای بازآفرینی جادوی رمان، نتوانستند به اندازه نسخه های ۱۹۷۴ و ۲۰۱۳ در ذهن مخاطبان ماندگار شوند، اما هر کدام به نوعی به جاودانگی این اثر ادبی کمک کرده اند. این تعدد اقتباس ها، خود نشانه ای از جذابیت پایدار و توانایی رمان گتسبی بزرگ در جذب کارگردانان و هنرمندان در طول دهه ها است.
نتیجه گیری: سفری جاودانه از رمان به سینما
رمان گتسبی بزرگ، شاهکار اف. اسکات فیتزجرالد، بیش از یک قرن است که خوانندگان را مجذوب خود کرده و به عنوان یکی از مهم ترین آثار ادبی آمریکا شناخته می شود. این رمان با مضامین عمیق خود درباره عشق، رویای آمریکایی، ثروت و از دست رفتن معصومیت، بستر مناسبی برای اقتباس های سینمایی فراهم آورده است. دو نسخه برجسته فیلم گتسبی بزرگ، یعنی فیلم های ۱۹۷۴ به کارگردانی جک کلیتون و ۲۰۱۳ به کارگردانی باز لورمن، هر یک با رویکردی خاص، سعی در به تصویر کشیدن این داستان جاودانه داشته اند.
نسخه ۱۹۷۴، با وفاداری به متن و فضایی کلاسیک، تصویری متین و گاه اندوهناک از گتسبی ارائه داد که با بازی کاریزماتیک رابرت ردفورد، به اثری ماندگار تبدیل شد. در مقابل، نسخه ۲۰۱۳ با رویکردی جسورانه و بصری، از طریق هنرنمایی لئوناردو دی کاپریو و سبک کارگردانی پرشور باز لورمن، زرق و برق و شور دهه جاز را با موسیقی و جلوه های مدرن آمیخت و به رمان گتسبی بزرگ جان تازه ای بخشید.
تجربه تماشای هر دو اقتباس سینمایی گتسبی بزرگ، به مخاطب این امکان را می دهد که به درکی جامع تر و عمیق تر از این شاهکار ادبی دست یابد. تماشاگر می تواند خود را در مهمانی های پر زرق و برق گتسبی در سال ۲۰۱۳ بیابد و سپس به آرامش و تأمل در نسخه ۱۹۷۴ بنشیند. هر دو فیلم، علی رغم تفاوت هایشان، به ما یادآوری می کنند که رویای آمریکایی، مانند نور سبز دوردست، همواره در دسترس و در عین حال، دور از دسترس است. این داستان، تا ابد، سوالاتی را درباره ارزش ها، آرزوها و ماهیت عشق در دل های ما زنده نگه خواهد داشت.
برای کسانی که به دنیای ادبیات و سینما علاقه دارند، تماشای این دو فیلم و مقایسه آن ها با یکدیگر، یک سفر فکری و احساسی ارزشمند خواهد بود. در نهایت، انتخاب نسخه مورد علاقه، به تجربه شخصی هر فرد بازمی گردد و هر کدام، با رویکردی متفاوت، ما را به سفری دعوت می کنند که شاید هرگز به پایان نرسد.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "معرفی فیلم گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) | فیتزجرالد" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "معرفی فیلم گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) | فیتزجرالد"، کلیک کنید.